دریافت وحی (قرآن)بنا به آیات قرآن، انسان توانایی دریافت وحی را دارد. فهرست مندرجات۲ - تکذیب نزول وحی بر بشر ۲.۱ - نقصان معرفت به خداوند ۲.۲ - ادعای پوچ ۲.۳ - افترا به خداوند ۲.۴ - بطلان عدم نزول وحی ۲.۵ - تناقض با نبوت حضرت موسی ۳ - تعجب از نزول وحی بر بشر ۳.۱ - نکوهش تعجبکنندگان ۴ - کشف حقانیت نزول وحی ۵ - پرسش درباره نزول وحی بر بشر ۶ - عناوین مرتبط ۷ - پانویس ۸ - منبع ۱ - استعداد دریافت وحیاستعداد انسان، براى دريافت وحى: ۱. «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسى ...؛خدا را آنگونه كه بايد بشناسند، نشناختند كه گفتند: خدا، هيچ چيز بر هيچ انسانى، نازل نكرده است. بگو: چه كسى كتابى را كه موسى آورد، نازل كرد؟!....» ۲. «أَ كانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَيْنا إِلى رَجُلٍ مِنْهُمْ ...؛آيا براى مردم، موجب شگفتى بود كه به مردى از آنها وحى فرستاديم....» ۳. «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ ...؛و ما نفرستاديم پيش از تو، جز مردانى از اهل آباديها كه به آنها وحى مىكرديم....» ۴. «يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ ...؛فرشتگان را با روح و وحى الهى به فرمانش بر هر كس از بندگانش بخواهد نازل مىكند....» ۵. «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ ...؛و پيش از تو، جز مردانى كه به آنها وحى مىكرديم، نفرستاديم....» ۶. «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ ...؛بگو: من فقط بشرى هستم مثل شما؛ ولى به من وحى مىشود كه معبودتان، تنها معبودِ يگانه است....» ۷. «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ ...؛ما پيش از تو، جز مردانى كه به آنان وحى مىكرديم، نفرستاديم....» ۸. «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ • قُلْ إِنَّما يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ ...؛ ما تو را جز براى رحمت جهانيان نفرستاديم. بگو: تنها چيزى كه به من وحى مىشود اين است كه معبود شما خداى يگانه است....» ۹. «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ ...؛بگو: من فقط انسانى مثل شما هستم؛ ولى بر من وحى مىشود كه معبود شما معبودى يگانه است....» ۱۰. «كَذلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ؛اين گونه خداوند به تو و پيامبرانى كه پيش از تو بودند وحى مىكند....» ۱۱. «وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ؛و امكان ندارد خدا با هيچ انسانى سخن بگويد، مگر از راه وحى يا از پشت حجابى (همچون ايجاد صوت)، يا رسولى (فرشتهاى) مىفرستد و به فرمان خود آنچه را بخواهد وحى مىكند؛ چرا كه او بلند مقام و حكيم است.» ۱۲. «فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى؛در اين جا خداوند آنچه را وحى كردنى بود به بندهاش وحى نمود.» ۲ - تکذیب نزول وحی بر بشردریافت وحی الهی، توسط برخی افراد تکذیب میشود. ۲.۱ - نقصان معرفت به خداوندتكذيب نزول وحى بر بشر نشانه نقصان معرفت آدمى به خداوند: «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ ...؛خدا را آنگونه كه بايد بشناسند، نشناختند كه گفتند: خدا، هيچ چيز بر هيچ انسانى، نازل نكرده است....» ۲.۲ - ادعای پوچادعاى یهود صدر اسلام از عدم نزول وحى بر بشر، ادعايى پوچ و نشان بازيگرى: «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسى نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ؛خدا را آنگونه كه بايد بشناسند، نشناختند كه گفتند: خدا، هيچ چيز بر هيچ انسانى، نازل نكرده است. بگو: چه كسى كتابى را كه موسى آورد، نازل كرد؟! كتابى كه براى مردم، نور و هدايت بود؛ امّا شما آن را به صورت اوراق پراكندهاى قرار مىدهيد؛ قسمتى را آشكار، و قسمت زيادى را پنهان مىداريد؛ در حالى كه مطالبى به شما تعليم داده شده كه نه شما و نه پدرانتان، از آن آگاه نبوديد. بگو: خدا! سپس آنها را در سخنان باطلشان رها كن، تا سرگرم بازى شوند.» ۲.۳ - افترا به خداوندانكار نزول وحى بر انسان، افترا به خداوند: «... إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ ... • وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً ...؛ ... كه گفتند: خدا، هيچ چيز بر هيچ انسانى، نازل نكرده است. ... چه كسى ستمكارتر است از كسى كه دروغى به خدا ببندد....» ۲.۴ - بطلان عدم نزول وحینزول قرآن، دليلى ديگر بر بطلان ادعاى عدم نزول وحى بر انسان: «... إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ ... • وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ ...؛ ... كه گفتند: خدا، هيچ چيز بر هيچ انسانى، نازل نكرده است. ... و اين كتابى است مبارك و هماهنگ با آنچه پيش از آن آمده كه ما آن را نازل كرديم....» ۲.۵ - تناقض با نبوت حضرت موسیادعاى نازل نشدن وحى بر انسان از سوى يهود صدر اسلام، در تناقض با عقيده آنان به نبوت موسی علیهالسلام و نزول تورات بر او: «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسى نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطِيسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ كَثِيراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُكُمْ ...؛خدا را آنگونه كه بايد بشناسند، نشناختند كه گفتند: خدا، هيچ چيز بر هيچ انسانى، نازل نكرده است. بگو: چه كسى كتابى را كه موسى آورد، نازل كرد؟! كتابى كه براى مردم، نور و هدایت بود؛ امّا شما آن را به صورت اوراق پراكندهاى قرار مىدهيد؛ قسمتى را آشكار، و قسمت زيادى را پنهان مىداريد؛ در حالى كه مطالبى به شما تعليم داده شده كه نه شما و نه پدرانتان، از آن آگاه نبوديد....» ۳ - تعجب از نزول وحی بر بشرتعجب کافران، از نزول وحى بر انسان: ۱. «أَ كانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَيْنا إِلى رَجُلٍ مِنْهُمْ ...قالَ الْكافِرُونَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبِينٌ؛آيا براى مردم، موجب شگفتى بود كه به مردى از آنها وحى فرستاديم ... امّا كافران گفتند: اين مرد، ساحر آشكارى است!» ۲. «بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا ... • وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ ...؛ ولى كافران ... آنها تعجب كردند كه پيامبر انذار كنندهاى از ميان خودشان به سويشان آمده....» ۳. «بَلْ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقالَ الْكافِرُونَ هذا شَيْءٌ عَجِيبٌ؛آنها تعجب كردند كه پيامبرى انذارگر از ميان خودشان به سراغ آنها آمده (و سخن از معاد مىگويد)؛ و كافران گفتند: اين چيز شگفت آورى است!» ۳.۱ - نکوهش تعجبکنندگاننکوهش خداوند نسبت به تعجب كنندگان از نزول وحى بر بشرى همانند خود: «أَ كانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَيْنا إِلى رَجُلٍ مِنْهُمْ ...؛آيا براى مردم، موجب شگفتى بود كه به مردى از آنها وحى فرستاديم....» ۴ - کشف حقانیت نزول وحیتفکر در آيات قرآن، عامل كشف حقانيت و روا بودن نزول وحى بر بشر: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ • بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛ و پيش از تو، جز مردانى كه به آنها وحى مىكرديم، نفرستاديم. اگر نمىدانيد، از آگاهان بپرسيد. تا از دلايل روشن و كتب پيامبران پيشين آگاه شويد و بر تو نيز، قرآن را نازل كرديم، تا آنچه را كه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى؛ شايد انديشه كنند.» ۵ - پرسش درباره نزول وحی بر بشرملزم شدن مشرکان به پرسش از علماى اهل کتاب، درباره نزول وحى بر بشر: ۱. «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛و پيش از تو، جز مردانى كه به آنها وحى مىكرديم، نفرستاديم. اگر نمىدانيد، از آگاهان بپرسيد.» ۲. «وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛ما پيش از تو، جز مردانى كه به آنان وحى مىكرديم، نفرستاديم. همه انسان بودند اگر نمىدانيد، از آگاهان بپرسيد.» ۶ - عناوین مرتبطآداب دریافت وحی (قرآن)، اشتراک در دریافت وحی (قرآن)، دریافتکنندگان وحی (قرآن)، روشهای دریافت وحی (قرآن)، زمینههای دریافت وحی (قرآن)، شرایط دریافت وحی (قرآن)، عصمت در دریافت وحی (قرآن). ۷ - پانویس
۸ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳۲، ص۲۳۹، برگرفته از مقاله «دریافت وحی». ردههای این صفحه : موضوعات قرآنی | وحی
|